10 کاری که رهبران موثر برای تشویق نوآوری انجام می دهند
در دنیای پرشتاب و رقابتی امروز، آنچه بیش از هر چیز دیگری به کار ما می آید، خلاقیت و ایده های نوآورانه است. امروزه کارشناسان و متخصصان خلاقیت یک ضرورت و مزیت رقابتی ارزشمند برای هر شرکت و سازمانی به حساب می آیند. اکنون سوال این است که خلاقیت در چه شرایطی شکل می گیرد و پس از محیا نمودن کدام پیش نیازها تشکیل می شود، همچنین چه اقداماتی باید برای بسترسازی برای رشد خلاقیت و نوآوری انجام شود. در ادامه به بررسی توصیه های خاص و کاربردی جهت ایجاد بستری مطلوب و مؤثر برای تشویق خلاقیت و حمایت از کارکنان خلاق و نوآور می پردازیم.
دکتر Evans Baiya در این خصوص می گوید: وقتی بر روی پروژههای نوآورانه و خلاق کار میکنم، چه این محصولات و خدمات جدید در جهت بهبود و تغییر صنعت و چه ایدههایی در مقیاس کوچکتر برای ساده سازی فرآیندهای داخلی باشد، اغلب رهبران و تیم هایشان را میبینم که در تلاشند تا آزادانه ایده پردازی کنند، در این لحظه در فرآیند طوفان فکری فرو می روند و به جایی می رسند که یک لحظه بزرگ را رقم بزنند. اما این فرآیند کمی زمان می برد.
زیرا زمانی که ماهیت ایده پردازی و خلاقیت در جایگاه دوم قرار می گیرد به این دلیل است که زیرساخت های فکری شرکت از این موضوع حمایت نمی کند. این مسئله قابل درک است. زیرا در بازار پرشتاب امروزی، زمان زیادی برای نفس کشیدن وجود ندارد، چه رسد به جلسات فکری و طوفان فکری نوآورانه در مورد آینده صنعت، شرکت یا بخشی از آن. اکثر شرکت هایی که هنوز بر اساس ایده اصلی که الهام بخش استارتآپشان هست کار می کنند، زنده میمانند و کارمندان بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به ضربالاجلهای روز و حل مشکلاتی که پیش می آید، میکنند. در بیشتر سازمانها، معمولا ارزشی برای آزادی فکر و یافتن راههای بهتر برای انجام کارها قائل نمیشوند. بسیاری از شرکتهایی که من با آنها کار میکنم آنقدر روی کارهای روزمره فعالیت کردهاند که تفکر آیندهنگر میتواند برایشان یک مفهوم غیر واقعی و عجیب به نظر برسد.
همه ما می دانیم که شرکت ها برای نوآوری و پیشی گرفتن از رقبای خود به ایده های جدید نیاز خواهند داشت. با نگاه به شرکت های بزرگ و موفقی مانند Intuit، Amazon، Netflix، Airbnb و هزاران مورد دیگر، می توان به این دست یافت که چه چیز سبب پیشرفت آنها شده است. اینها شرکت هایی هستند که همیشه به دنبال قدم و روند بعدی هستند، از مسیر مشتری پیروی می کنند و نیاز آنها را همواره اولویت قرار می دهند. این شرکت ها شجاعانه وضعیت موجود را بر هم می زنند و حرکت جسورانه ای را به انجام می رسانند. هر یک از این سازمان ها در نوآوری سرآمد هستند زیرا فرهنگ هایی را ایجاد کرده اند که به طور کلی ایده پردازی را سرلوحه کار خود قرار دهند و افکار نوآورانه در تمام بخشها و سطوح کارکنان نفوذ میکند.
راهکارهای تشویق برای ایده پردازی در شرکت ها
رهبران موثر در شرکت های نوآور برای تشویق ایده پردازی کارهایی انجام می دهند که در روند خلاقیت و توسعه شرکت ها بسیار موثر واقع شده است. برخی از این راهکارها به شرح زیر است:
فضا ایجاد کنید
رهبرانی که برای پیشرفت ارزش قائل هستند به کارکنان فضا، زمان و فرصتی برای رویاپردازی و ایده پردازی می دهند. آنها زمان را ارزشمند می دانند که نباید با کارهای بیهوده و ضرب الاجل های دیگر پایمال شود. از این رو شرکت ها زمان و فضایی ایجاد می کنند تا کارمندان و افراد بتوانند در باره راه حل هایی برای مشکلات روزمره فکر کنند. این زمان میتواند یک ناهار معمولی، یک جلسه طوفان فکری هفتگی که در آن مفاهیم خارج از چارچوب کاوش می شود، یا زمانبندی شخصی برنامه ریزی می شود تا راه حل هایی متصور شود.
ایده پروری و مشکل یابی را فراموش نکنید
آنها یک سیستم پاداش ایجاد می کنند که می تواند مالی یا کلامی باشد و برای شناسایی مشکلات و فرصت ها و ایجاد ایده های نو برای مقابله با آنها در نظر می گیرند. ایدهها عامل رشد و نوآوری هستند که پیشرفت بدون آنها امکان پذیر نخواهد بود. این رهبران میدانند که اگر انگیزههای مناسب به آنها داده شود، میتوانند ایدههای بیشماری داشته باشند . آنها را بروز دهند.
شفاف باشید
آنها به وضوح مشکل یا فرصتی را که نیاز به ایده پردازی دارد درک می کنند. آنها به تیم های خود یک هدف کاملاً مشخص و واضح می دهند و در پشت آن احساس فوریت و ضرورت ایجاد می کنند. اعمال فشار بر تیم ها برای نوآوری امری لازم به شمار می آید. در غیر این صورت دلیلی برای حرکت یا کارایی مثبت به وجود نخواهد آمد.
تیم باید خود راه حل را بیابد
رهبران مترقی از کارکنان می خواهند که خود راه حل را ایجاد نمایند. آنها باید بتوانند همه راه حل مشکل را کشف کنند نه فقط بخشی از آن را. وقتی فرض بر این است که مدیر راه حل را تسهیل می کند، دیگر انجام آن به عهده تیم نیست. رهبران مبتکر تیم خود را در مشکل غوطه ور می کنند تا بتوانند تأثیر آن را تجربه نمایند و از تیم بخواهند راهی برای خروج پیدا کنند.
امتحان کنید تا یاد بگیرید
آنها به طور مداوم در حال اندازه گیری و آزمایش ایده های جدید هستند. اما تفاوت اینجاست: آنها ایده ها را بر اساس آزمایش برای یادگیری و آزمایش برای موفقیت ارزیابی می کنند که در مقابل آن آزمایش برای شکست یا آزمایش برای تلاش است. آنها از این سری از تکنیکهای آزمایش و اعتبارسنجی برای همه ایدهها استفاده میکنند تا از حداکثر بازده ایده اطمینان حاصل نمایند.
نقش ها و عناوین را نادیده بگیرید
هیچ چیز سریعتر از تکیه بر عناوین و القاب در هنگام تعیین ایده هایی که باید ایجاد شوند، نوآوری را از بین نمی برد. به طور مصال فقط به این دلیل که یک کارمند در حسابداری کار می کند به این معنی نیست که ممکن است ایده ارزشمندی در رابطه با استراتژی بازاریابی یا ارتباط با مشتری نداشته باشد.
روی مشتریان تمرکز کنید
رهبرانی که خواهان نوآوری هستند نسبت به حساسیت های مشتری، ترجیحات و خواسته های آنها درک بیشتری دارند. رهبران مبتکر می دانند که اگر مشتری نداشته باشند، شرکتی نیز نخواهند داشت. آنها بر تعامل، فروش و حفظ مشتری نظارت می کنند. آنها از این دادهها برای پرورش آنچه که مشتری میخواهد یا در آینده میخواهد استفاده میکنند.
به آینده فکر کنید
مدیران همیشه به آینده نگاه می کنند و تصور می کنند صنعت و شرکت آنها یک سال، پنج سال و 10 سال آینده چگونه خواهد بود. آنها از دانش زمینه ای خود در مورد مشتریان، روندهای بازار، مطالعات و طرح ریزی برای تصور اینکه مشتریان در آینده چه کاری انجام خواهند داد، استفاده می کنند. همچنین آنها مهارت های تفکر آینده نگر را به تیم های خود آموزش می دهند.
داد و ستد ایده ها در بین اعضای تیم
آنها خلق مشترک ایدهها را تشویق میکنند و کارکنان خود را به چالش میکشند تا به دنبال ایدههایی که در جاهای دیگر کار کردهاند، به بیرون از تیمهایشان، خارج از شرکت و خارج از صنعت بپردازند. آنها از اعضای تیم میخواهند که راهحلها را به صورت تیمی و با هم کار کنند تا بتوانند به شکل بهتری درباره چیستی، چگونگی و زمان ایدههایشان توضیح دهند. این موضوع به تیمها اجازه میدهد تا ایدهها را بهطور کاملتر توسعه دهند، یا ایدههایی را ارائه کنند که ممکن است به تنهایی کشف نکرده باشند.
به موفقیت پاداش دهید
پاداش موفقیت بیشتر از هزینه شکست است. اعضای تیم آنها مایلند یک ایده را امتحان کنند زیرا اگر ایده موفق شود، شرکت بهتر عمل می کند. اگر ایده ای کار نکند یا به نتایجی متفاوت از آنچه انتظار می رفت دست یابد، به هیچ کس برچسب شکست خورده، داده نمی شود. در واقع، آنچه بر آن تاکید می شود، صرف نظر از نتایج، حداکثر بازده یادگیری است. هزینه تلاش نکردن بیشتر از هزینه یادگیری در دراز مدت خواهد بود.
توسعه فرهنگ نوآوری یک ابزار تعامل قدرتمند برای کارکنان است. این به آنها در بازی انگیزه می دهد، و آنها احساس می کنند که به طور فزاینده ای ارزشمند هستند، زیرا می دانند که نظرات، ایده ها و ورودی های آنها اهمیت دارد. ایده پردازی مکرر خارج از چارچوب و شناسایی فرصت های مشکل می تواند محیط کار را دوباره تقویت کند، زیرا تیم ها شروع به سرمایه گذاری در آینده می کنند و نوآوری کوچک و بزرگ ایجاد می کند.
همیشه سعی کنید متفاوت باشید
یکی از رازهای موفقیت و جهشهای خیرهکننده مدیران نسل جدید در عرصه مدیریت این بوده است که آنها فارغ از ساختارها و چارچوبهای متداول و پیش زمینههای فکری مرسوم در بین دیگر مدیران عمل میکنند. در واقع این دسته از مدیران برخلاف مدیران سنتگرا از امتحان کردن روشهای جدید و پرریسک نمیهراسند، شکستها و ناکامیها را با آغوشی باز پذیرا میشوند. آنها کارکنان شکستخورده را نه تنبیه، بلکه تشویق میکنند، به کارکنانشان این اجازه و آزادی عمل را میدهند تا به هر شکلی که خودشان صلاح میدانند و از مسیرهایی متفاوت و بدیع اقدام نمایند و از هر گونه آزمون و خطا و پیامدهای احتمالی آن نهراسند. همین تلاش برای متفاوت بودن است که بسترساز خلاقیت و نوآوریهای بزرگ و تاثیرگذار خواهد بود.
سخن پایانی
به طور کلی می توان گفت که نوآوری و خلاقیت چیزی نیست که به خودی خود یا به عنوان یک فرمان در یک تیم یا سازمان رخ بدهد و زمینه سازی و برنامه ریزی برای گسترش آن داشته باشد. موضوع خلاقیت و نوآوری در برنامهریزی، تعیین اهداف و برنامهها، ارزشها و مأموریتهای سازمان و شکلدهی فرهنگ سازمانی است که باید توسط مدیران و رهبران سازمانها در حرکت و روحیه خلاقیت و نوآوری بازیها و در نهایت یک سازمان گنجانده شود. همین امکانات و خط فکری است که می تواند آن را به یک سازمان خلاق و نوآور تبدیل نماید.